نخلستان سعدی

درون سینه ات نهنگی میتپد

نخلستان سعدی

درون سینه ات نهنگی میتپد

بازی وبلاگی

به دعوت گربه خارجی و اسمشو نبر مهربون 

 

تعطیلات ۸۹ در هفت کلمه:  

۱-ت 

۲-ع 

۳-ط 

۴-ی  

۵-ل 

۶-ا 

۷-ت 

  البته یه مورده دیگه هم هست که خودم اضافه می کنم: ۸- ۸۹ 

  تعطیلات ۸۹ تعطیلات خوبی بود؛ هر چند نکته هاش به هفتا نمیرسه و اگه بخواد به هفتا برسه؛چند موردش تکرار میشه!

و یکی از نکاتش دعوت شدنم بود(یعنی خیلی مرسی که دعوتم کردین!) 

از قرار معلوم همه هم ششی ها دعوتن و یه غواص میمونه که اونم من دعوت میکنم. 

  


   

۱۶ فروردین؛ تولد وبلاگم و سالگرد سعادتمندیتون مبارک

 

 وبلاگ عزیزم ممنون؛ پارسال بودی یه ساله امسال شدی دوساله... 

از تو چیزهای خوب و مهمی رو دارم 

این هم کادوی تولدت: 

 

فعلا

 به نام اهورامزدا(از روی کارت دعوت عروسی نگاه کردم)

 

 

وبلاگ کپک زده و هم صبحان عزیز سلام 

  

   سال نو مبارک(چقدر تکراری) 

از اینکه تو این مدت نتونستم قسمت هایی از ذهنم رو به نمایش عمومی بزارم متاسفم 

   سال ۸۸ مثل همه ی سال های دیگه بود البته با اتفاقهای متفاوت که گذشتن و گذشته ها گذشته. 

   کسی چه میدونه تو سال جدید چه اتفاق هایی ممکنه بیافته؛هر چند همه روی خوب بودنش اتفاق نظر دارن. 

همیشه آدم ها در حال رفت و آمدن؛ آسمون هم آبیه؛ نهنگ هم زنده است ولی کسی نمیدونه که با اون جسه کجا قایم شده که کسی نمیبینتش 

   انتخابات 

   سگ هایی که پارس میکنن  

   تبسم 

   اشک ها و لبخندها(واقعا فیلم خوبیه) 

   و واقعا چیز دیگه ای یادم نمیاد؛خواهرم هم یادش نمیاد! 

حالا همه چیز آسون به نظر میرسه 

   به هر حال ضمن تبریک آغاز سال ۸۹ و آرزوی آسودگی مضاعف و پیشرفت دو چندان(اتفاق های خوبی که باعث خوشحالی آدم میشن) پایان سریال ویکتوریا رو هم تبریک میگم. 

  

 

 

 

با سپاس 

مدیریت وبلاگ نخلستان سعدی