نخلستان سعدی

درون سینه ات نهنگی میتپد

نخلستان سعدی

درون سینه ات نهنگی میتپد

نامه ای از من به دریا و نامه ای از دریا به من

به نام خدای بستنی های آب شده

 

دریای عزیز و مهربانم سلام

 

   حالت چطوره؟شنیدم کلاست بالا رفته!بیماریه نایاب میگیری!

یه عده میگن شیمیایی شدی.بعضیا هم میگن جلبک بستی!که هر دوش از تو بعیده.تو نه جنگ رفتی و نه بی نظم و ترتیب شدی که این بلاها سرت بیاد.البته کی میدونه شاید ماها اشتباه میکنیم و حالت خیلی هم خوب باشه و شاید تازه خوب شدی.

خوشم میاد حال مردم گرفتیا!

شاید اگه موقعیتت فرق می کردو هم وطن ما نبودی میشد فهمید چت شده.ولی مهم نیست.سال نوآوری و شکوفایی رو بچسب!

نکنه باز عاشق شدی!بد شدیا!
دلم برات تنگ شده.شام غریبان که با هم بودیم یادته؟!یادته قرمز شده بودی.ساکت ساکت.حرف نمیزدی.چیزی نگفتی منم با خودم گفتم اگه حرف نزنم بهتره.اما اشتباه کردم.اگه گفته و همه تلاشم رو کرده بودم حالا عذاب وجدان نداشتم.

ماهیا مرده بودن با دهن و چشمای باز.بزرگ و کوچیک.حتی اون ممغ های کوچولو.قرمز شدی دریای خوبم.کاش میدونستم چی شده که اینجوری شدی.من و تو که عمری با هم زندگی کردیم.چرا چیزی نمیگی؟

این بالا هنوز مثل سابقه.هیچ تغییری هم نکرده!من هم منتظر عوض شدن چیزی نیستم!

هنوز آدم های سعی میکنن مثل هم باشن و مثل هم مثلا زندگی کنن.همیشه حوصلتو سر میبرن.کسی چیز تازه ای نداره.این همه میگفتن آدم اشرف مخلوقاته و از فرشته ها هم بالاتره همین بود؟چند میلیون آدم مثل هم؟ چند میلیارد دنیای کوچیک و محدود!؟

اصلا ولش کن.از پایین چه خبر دوست خوبم؟دلفین ها هم مردن؟سینگوها چطور؟

دریا.دریای عزیزم.خیلی زوذ به دیدنت میام.خیلی زود.بهم قول بده تا وقتی میام حالت بهتر شده باشه؟این کارا مال آدمهاست.مواظب خودت باش.مسواک هم بزن!!!

راستی سلام حبیب رو هم بهت میرسونم که همیشه میگه:اگر نامه ای مینویسی به دریا سلام مرا نیز بنویس.

حتما جواب ناممو بده.همونی که خودت میدونیو نمیگم.منتظرم نزار

فعلا خدانگهدار

                                                      

                                                                              نهنگ

 


 

شلاپ شلاپ

شلالاپ لاپ

        شاپ شلاپ ششششششششششششاااااپ!

شپ شالاپ شاپ شاپ شلاپ ....شششلاپ شلاپ شپلاپ؟شلااااااااااااااااااپ.شششلاپ شلاپ ...شلاپ شلاپشلاپ شلاپ؟شلاپ شلاپ شلاااپ شالللپ شلاپ شششششلاپ شللللاپ شل شلشلششلشاپ.

شلاپ شلاپ شلاااپ شششاپ شاااپ شلاپ شاپ شاپشالاپ شلاپ شلاپ شالاپ شالاپ شالاپ.شاااااااااااااااالاپ.

شلااااااپ شالاپ شالاپ شالالالاپ.

شااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااپ. 

شللللللللللللپ.شالاپ شلالپ شالاپ.شالاپ 

فشششششششششششششششششششششششششششششششششششش...

شالاالالالالالالاپ. شالاپ شالاپشالاپ... 

 

 

 

 

متاسفانه بقیه نامه خیس و غیر قابل بازخوانی بود.

 
نظرات 11 + ارسال نظر
گوج گنو 22 دی 1387 ساعت 02:28 ب.ظ http://www.goojegeno.blogsky.com

اتفاقا خیلی هم خانا وگویان ؛دریا اگفتن: دلم؛ ای وای دلم ندردن موا بالا بیارم حالم به هم اخاردن از هر چی آدم نامردن . ایی چه بلای یه وا سر مه تو وا تمام وجودم کثافت اییگفتن هر نفسی که اکشیدم بوی گند ادادن مه وا برم ته نا بشم برم جایی که چوک ارم. یه روز یه صیادی هوند لوو تی یو ووم نفرین ای که به هرچه
کشتی آهنین. فک کنم نفرینش ایگفتن.... اخ دلم ای مم موردم یکی به داد مه برست

نه نه نه!
از کجا مطمئنی؟
بین خدمون بمونه ولی خودمم نفهمیدم!

سلام ... ای ول بابا ....
اما من فکر میکنم دریا هم گندیده ...
البته حق داره ... این همه ادم گندید ه ....
حا لا هم دریا .....

(سکوت در برابر کامنت شما بی منظور نبوده و نشانگر این است که شما سزاوار سکوت هستید)

احسان 23 دی 1387 ساعت 12:27 ق.ظ http://lakposht.blogsky.com

سلام ابی دریا قدغن شاید بیماری پوستیه جلبک نه قارچ گرفته اه

شاید حدس خیلی خوبیه!

خلیل مؤیدی 23 دی 1387 ساعت 12:54 ب.ظ http://antigon.blogsky.com

دوری و دوستی ... امیدوارم حالا حالا ها دور بمونی و فقط نامه هاش خیست کنه ... جدی میگم چون دوری و دوستی

ما از ازل خیس بودیم هستیم!

جغد بندری 23 دی 1387 ساعت 01:12 ب.ظ http://joghd11.blogsky.com/

وا خاک اتکردنو...

بهشب 23 دی 1387 ساعت 01:46 ب.ظ http://behshab.blogsky.com/

لینکش کردم

لطف کردی

گوج گنو 23 دی 1387 ساعت 09:40 ب.ظ http://www.goojegeno.blogsky.com

من زودتر لینکش کردم
وکاملا مطمعنم خودش هرو اگفتن ایهمه بوی گند مال چه اتونت بشت غیر از دل درد البته یه نفر امرمرو شه گفت قدیمو وقتی دریا ایتو شبو مردم شا گفت دیریا چوک ایکردن

کار خوبی کردی!
منم شنیدم!
اطمینانت منو کشته!

دریاچه جان سلام ...
نمی دانم حالت را به زبان فارسی بپرسم یا روسی ...؟؟؟
در کل نمی دانم هم وطن ما هستی یا نه .... دلم برایت می سوزد هر چه نباشد اینجا راه فراری داریم به اقیانوس اما تو گیر افتاده ای میان آنهمه آدمی که وقتی دستهایت را می کشانی تا ساحل نمی فهمند کمک می خواهی ............. یادش به خیر آنروزها که تمام زمین مال ما بود ... ای به خشکی شانس !!!
--------
تبریک میگم بهت روایت جالب بود

مثل همیشه!
مرسی که اومدی
فرش قرمزمون گم شده!

نهنگ عزیز درود
حیف شد که بقیه نامه خیس شد !!
بهر حال همیشه بمن محبت داشتی . مطلبت جالب بود و متفاوت .

این یکی از گرم ترین حضورهایی بود که منتظرش بودم.
مرسی که اومدی

غواص کاشف! 24 دی 1387 ساعت 10:44 ب.ظ

سلام..
ابتکار خیلی جالبی بود! تو هم که اوا نمایی شدی که:-))
خییل قشنگ نوشته بودی.. لطیف و نهنگانه!
نهنگ لطیفی هستی درست مثل دلفین ها:-)))
شالاپ شلوپ شلپ..
بپا خیس نشی .. شیرجه زدم وسط دریا!!!

نهنگانه؟این یکی جدید بود!
منو با دلفین ها مقایسه نکن!
تو که خودت بهتر خبر داری!!!

گن جیش کک 29 دی 1387 ساعت 12:25 ب.ظ

سلام .

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد